محل تبلیغات شما
خاطره 1: این شهید بزرگوارهیچ وقت بدون وضو نمی خوابید و به بچه هایش درصورتی شیر می داد که باوضو باشد او همواره آرزوی شهادت داشت ودرجواب افرادی که می گفتند یک زن نمی تواند شهید شود می گفت:من عاقبت به آرزوی دیرینه خودم یعنی شهادت می رسم وعاقبت هم طعم شیرین آن را چشید. خاطره 2: زمانی که جواهر در سنندج زندگی می کرد افراد حزب کومله مردم را اذیت می کردند. این شهید بزرگوار هم بارها و بارها مورد کتک و ضرب و شتم آنها قرار گرفت.

وصیت نامه شهید معظم حمیدرضا امراللهی بیوکی

وصیت نامه شهید معظم محمدناصر امراللهی بیوکی

بخشی از زندگی نامه بسیجی شهید معظم علیرضا بادرام

خاطره ,شهید ,جواهر ,شهادت ,هم ,بارها ,این شهید ,کرد افراد ,می کرد ,زندگی می ,افراد حزب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پلاستیک حبابدار در مشهد